آیا واقعاً جهان می تواند به هم بریزد؟ – TechCrunch

کتابهای مربوط به تغییرات آب و هوا ، با وجود تنوع کتابخانه ، به چند دسته تقسیم می شوند. راهنماهای میدانی و گزارش های مشاهده ای وجود دارد که تخریب جهان ما را شرح می دهد و آن را برای خوانندگان در سراسر جهان قابل خواندن می کند. سیاست ها و تجزیه و تحلیل های تکنیکی وجود دارد که گزینه های آینده را آشکار می کند ، در مورد مبادله بحث می کند و در مورد تصمیمات خود به افراد و دولت ها راهنمایی می کند. تاریخ هایی وجود دارد که به فرصت های از دست رفته نگاه می کنند و تاریخ های زمین شناسی که نشان می دهد دنیای ما در طول قرن ها واقعاً چگونه بوده است.

سپس دسته بسیار تاریک تر دیستوپی وجود دارد.

چشم اندازهای دیستوپیکیک آینده دقیقاً به این دلیل که چشم اندازها هستند جذاب هستند. این باعث می شود آنها برای رمان های داستانی اقلیمی (“cli-fi”) یا حتی بازی های ویدئویی مانند Final Fantasy VII خوراک آسانی باشند ، جریان کاری که به همان میزان که کربن در اتمسفر وجود دارد شتاب گرفته است. با این حال ، این حوزه ای است که تقریباً به طور منحصر به فرد بر روی تخیل ، سناریوهای “چه می شود اگر” متمرکز است و این زمینه ها را به نتیجه روایی آنها می رساند.

آنچه “چگونه همه چیز می تواند فرو بریزد: کتابچه راهنمای زمانه ما” را به خواندن کمیاب تبدیل می کند این است که هم دیستوپیک است و هم غیر داستانی.

این کتاب که سال گذشته به انگلیسی ترجمه شد و اولین بار در سال 2015 به زبان فرانسوی منتشر شد ، بر پذیرش سختی که نویسندگان پابلو سروینی و رافائل استیونز آن را “کلاپسولوژی” می نامند ، تأکید می کند. کلاپسولوژی کمتر جنبشی مانند جوامع شورش انقراض و سازگاری عمیق است که در جهان آنگلوفون قیام کرده است ، حول یک تحقیق چند رشته ای و سیستماتیک در مورد وضعیت جهان ما ، تمدن ما و جامعه ما متمرکز است.

در این راستا ، آنها چارچوب پیشرفت و پیشرفت تکنولوژیکی آمریکا را برای حل چالش ها و همچنین تمایل ذاتی بشریت برای دیدن دنیایی بهتر در آینده را رد می کنند. در عوض ، آنها می خواهند بفهمند که امروز واقعاً چه می گذرد و آیا استرس ها ، شوک ها و بحران هایی که به طور منظم به شعور ما وارد می شوند واقعاً فقط یک سراب یا پدیده ای بسیار عمیق تر هستند.

نباید سخت باشد که بدانیم پاسخ آنها چیست. سروینی و استیونز از طریق سیستم های زمینی مانند تولید انرژی و مواد غذایی و بیشتر به دنبال نقاط عطف ، محدودیت های فیزیکی و دیگر موانع صعب العبور در پیشرفت نمایی جامعه می گردند. البته آنچه آنها پیدا می کنند نگران کننده است. رشد چشمگیر جمعیت انسانی در بیش از یک قرن منجر به تقاضای سیری ناپذیر برای هر منبع و غذایی شده که کره زمین در انبار دارد.

این داستانی است که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم ، اما نکته جالب توجه زمانی است که آنها شروع به بررسی سیستماتیک آنچه این تقاضا برای کارآیی انجام داده است ، کنند. شاید بارزترین نمونه ای که آنها ارائه کردند ، سابقه نفت و بازده انرژی سرمایه گذاری شده یا مقدار نفت و گاز مورد نیاز برای حفاری برای همان منبع بود. EROEI ، آنها خاطرنشان می کنند ، از 35: 1 در 1990 به یک عامل امروز در حدود 11: 1 کاهش یافته است. پیدا کردن سوخت سخت تر می شود – و این بدان معناست که ما از سوخت بیشتری برای حفاری با سوخت کمتر استفاده می کنیم. این یک حلقه بازخورد منفی – و بدتر ، یک نماد – است و دلیل کمی برای انتظار معکوس شدن این روندها وجود دارد.

اگر به دنبال آنها باشید ، این نوع حلقه های بازخورد منفی امروزه در همه جای سیستم های زمینی وجود دارد. یخبندان دائمی در قطب شمال در حال ذوب شدن است ، جنگل های بارانی آمازون امروزه بیشتر از میزان جذب دی اکسید کربن ساطع می کنند ، دمای بالاتر تولید غذا را دشوارتر و گران تر می کند. همه اینها در شرایطی است که انتظار می رود جمعیت انسان در این قرن چندین میلیارد نفر دیگر اضافه کند.

مانند هر سیستم دیگری ، قفل هایی وجود دارد که اجزاء به دلیل وصل بودن آنها به سیستم های دیگر نمی توانند سازگار شوند. ما نمی توانیم گاز را جایگزین کنیم زیرا کل سیستم مالی و صنعتی متکی بر شکل فراوان و نسبتاً مقرون به صرفه ای از انرژی است. ما می توانیم استفاده از خودروها و کامیون ها را محدود کنیم ، اما تعداد کمی از مردم (حداقل در غرب) در نزدیکی مزارع یا سایت های معدنی زندگی می کنند ، جایی که کالاهای اصلی پایدار جامعه ما از آنجا آمده است. آن خوشه های ذرت و کیسه های سیب زمینی باید به ما یا ما به آنها سفر کنند ، اما در هر صورت ، سفر انجام می شود.

در ذهن جمعی نویسندگان ، فروپاشی به معنای کنار آمدن با واقعیت سیستم های اطراف ما و فقط خواندن شماره گیری ها است. این در مورد پذیرفتن نقاط عطف ، ناپیوستگی ها و سایر مسیرهای غیر خطی در این سیستم ها و نشان دادن معنای آنها برای زندگی خود ما و دیگران است. این یک تماس به واقعیت است ، نه یک دعوت به اسلحه. فقط نگاه کنید ، نویسندگان عملا می گویند.

در حالی که نیمه اول کتاب بیشتر در مورد کاوش سیستم ها و نحوه اتصال آنها متمرکز است ، نیمه دوم کار ما را به عنوان یک انسان بررسی می کند و بحث کلاپسولوژی را به عنوان یک پدیده مورد بحث قرار می دهد. خیلی منفی است؟ چرا ما موانع روانی داریم که مانع از مشاهده شکنندگی اکوسیستم ها و سیاره ما می شود؟ هنر و فیلم و کتاب چگونه با زمینه جدید ما سازگار می شوند؟ چگونه می خواهیم به چالش هایی که در آینده نزدیک با ما روبرو خواهند شد ، پاسخ دهیم؟ پاسخها – در صورت موجود بودن – اگر همیشه بدیع نباشند جالب هستند.

کتابهای تغییرات آب و هوا تابستان 2021

دیدن مقداری نقطه مقابل فرهنگی در برابر حساسیت آمریکایی ها جذاب است. از برخی جهات ، فروپاشی تنها آخرین تجلی اگزیستانسیالیسم فرانسوی است که برای قرن بیست و یکم به روز شده است. این کتاب راه حل ارائه نمی دهد ، و لزوماً استدلال نمی کند که پیشرفت باید اتفاق بیفتد یا حتی ممکن است اتفاق بیفتد. در عوض ، فقط وضعیت انسان و شرایط اطراف انسان را مشاهده می کند. انسانها متنوع هستند و آنها به طرز گوناگونی که انتظار می رود به این فاجعه واکنش نشان می دهند.

این کتاب هیچ راه حلی ارائه نمی دهد و آینده ای ترسناک را ترسیم می کند که در آستانه دیستوپیا قرار دارد. اما عنوان جذاب است ، زیرا بیشتر شرطی است تا اطمینان. جهان “می تواند سقوط کند” نه این که “سقوط کند”. خواننده بخاطر تصور دومی در مورد کتاب مورد عفو قرار می گیرد ، اما در نهایت ، سروین و استیونز معتقدند که تنها راه جلوگیری از فروپاشی ، مشاهده کامل جهان با همه پیچیدگی های آن است. کلاپسولوژی در واقع ضد کلاپسولوژی است ، یا درک عمیق شکنندگی سیستم های ما قبل از رسیدن به محدودیت ها. این یک دیدگاه روشنفکرانه تازه است ، اگر لازم نباشد ، نجات دهنده ترس هایی است که ما هر روز می خوانیم و می بینیم و احساس می کنیم.


چگونه همه چیز می تواند خراب شود: کتابچه راهنمای زمان ما نویسنده: پابلو سروینی و رافائل استیونز ترجمه از فرانسوی توسط اندرو براون.

ویلی ، 2020 ، 250 صفحه

در اصل با عنوان “چگونه همه چیز می تواند فرو بریزد: کتابچه راهنمای کوچک کلاپسولوژی برای استفاده از نسل های کنونی” منتشر شد

همچنین ببینید