نقد فیلم قهرمان؛ نگاهی مدیریتی به اثر جدید اصغر فرهادی – ویرگول

انسان سادهای که روزنهای به جهت خلاصی پیدا می‌کند البته وجدانش نمیگذارد و حیاتی سادگی بی حد در جریان رویدادهایی میافتد که خودش هیچ دخالتی در آنها ندارد ولی معضل آغاز میشود. در پشت هر نقاب ظاهری، طینت پنهانی نهفته میباشد و تنها رویه شناخت شخصیت حقیقی افراد، صرف نظر از آنچه میگویند یا این که مینمایانند، دیدن واکنش آنها در لحظات بحرانی است. متجلی و واضح نمودن شخصیت حقیقی شخص در تضاد و تقابل با شخصیت ظاهری او در هر قصه مهربانی اهمیتی بنیادی دارد. رحیم به محض خروج از زندان از اتوبوس جا میماند و این نرسیدنهای پی در پی در کل قصه به شکلی برایش تکرار میشود. روایت نرسیدنهای رحیم هم صرفا در سکانس انتهایی برعکس میشود. دلیر در هر کتاب فیلمنامهنویسی که بخوانید می بایست مالامال بعدترین شخصیت روایت باشد. رحیم در فیلم پهلوان دقیقا نقطهی درمقابل این معنی است؛ منفعل. علت اینکه به ایشان گفته می‌گردد دارای تالیف این طومار همین مورد قضیه را تایید کنند، مراد خویش فرهادی در عدم ذکر نامشان به تیتر طراح و ایدهپرداز در کارهای کلاسی هنرجویان بوده میباشد که قطعا چنانچه در زمان ورکشاپ، ایشان اهمیت هنرجویان موافقت کرده بودند که نامشان در تیتراژ ذکر شود، دیگر نیازی به چنین نامهای نبود. فیلمی که منتقدان آن را بهترین فیلم فرهادی پس «جدایی نایاب از سیمین» میدانند و آن را به همان اندازه غمانگیز، گیرا و خوش تولید معرفی کردند. فارغ از نگاه مردانه به جنگ که باعث شده تا قهرمانان حیاتی همین ژانر در محدودیت مردان باشد، اثرها زنانه ای از نبرد روایت شده اند که لنز دوربین، قامت بانوان و عملکرد قهرمانانه آن ها را پوشش داده است. او زمان مرخصی، یک کیف زنانه پر از پول پیدا می نماید و اصلی وجود نیاز مالی، آن را به صاحبش برمیگرداند. نیتشان بد نیست. نیز رحیم نجات پیدا می‌نماید هم جلوی دوربین باد میاندازند به گلو و از زندان، جامعه اصغر فرهادی دلیر طلایی انسانسازشان تعریف و تمجید میکنند. درصورتیکه دوست دارید همین نوشتار را داشته باشید و مایل به اخذ دیتاها بسیار بخش اعظم در آیتم اصغر فرهادی دلیر صدابردار فیلم لطفا به بازدید از وب وب سایت ما.