افسانه استارتاپی چیزی شبیه به این: شما یک استارتاپ را در اتاق خواب خود راه اندازی می کنید ، وارد Y Combinator می شوید ، تناسب بازار محصول را پیدا می کنید ، رشد چوب هاکی را تجربه می کنید ، کمی بودجه جمع آوری می کنید و پلت فرم را گسترش می دهید. به نحوی درآمد شما به 100 میلیون دلار می رسد و ارزش شرکت به 1 میلیارد دلار می رسد. همه چیز با دنیا خوب است
با این حال ، در واقعیت ، هرگز آنقدر هموار نیست. در حالی که برخی از استارتاپ ها ممکن است به این نقاط عطف دست پیدا کنند ، معمولاً در این راه دست اندازها و چالش های تمام عیار وجود دارد. اشتباهاتی رخ خواهد داد که برخی از آنها بسیار مضر هستند و نحوه واکنش شما می تواند موفقیت یا شکست کسب و کار شما را تعیین کند.
یکی از شرکت هایی که همه اینها را تجربه کرده است ، Mixpanel است ، یک استارتاپ تجزیه و تحلیل است که در سال 2009 ایجاد شد تا به تیم های محصول کمک کند نحوه استفاده مشتریان از محصولات خود را درک کنند. در حالی که بنیانگذار سهیل دوشی در استارتاپ Max Max Levchin موسوم به Slide مشغول به کارآموزی بود ، او نیاز به تیم های محصول را برای اندازه گیری میزان موفقیت ابزارهای دیجیتالی خود مشاهده کرد.
دوشی Mixpanel را ایجاد کرد و بین سالهای 2009 تا 2017 شرکتی را تأسیس کرد که در نهایت به درآمدی نزدیک به 100 میلیون دلار و ارزش تقریباً تک شاخ رسید ، اما در آن زمان مشکلاتی را تجربه می کرد. فاقد تمرکز بود ، مشتریان خود را از دست می داد و بسیاری از مشتریانی که از آن برخوردار نبودند بسیار راضی نبودند.
هیئت مدیره برای آوردن مدیرعامل خارجی اقدام کرد و دوشی به سمت رئیس هیئت مدیره رفت. مدیرعامل جدید فرایند ارزیابی و در نهایت ترسیم یک دوره آموزشی را آغاز کرد ، فرآیندی که آن را به محصول اصلی خود باز می گرداند.
ما با مدیرعامل فعلی امیر موفاقی ، معاون مردم و استراتژی Amy Hsuan و معاون محصول و طراحی نیل رحیلی صحبت کردیم تا بدانیم چگونه Mixpanel توسعه یافته است ، چه چیزی باعث شده است راه خود را از دست بدهد و چرا معتقد است کشتی را درست کرده و شرکت را به دست آورده است. بازگشت به یک مکان پایدار (ما همچنین از بنیانگذار دوشی نظراتی خواستیم تا دیدگاه خود را بدست آوریم ، اما شرکت به موقع به این درخواست پاسخ نداد.) هیچ کدام آسان نبود ، و مطمئناً از آن راه اندازی اسطوره ای به ظاهر روان پیروی نکرد.
روزهای اولیه
مانند هر داستان تازه راه اندازی خوب ، این داستان در محوطه دانشگاهی در دانشگاه آریزونا در سال 2009 شروع شد ، جایی که دوشی 20 ساله دانشجوی کالج بود. او هنگام کارآموزی در اسلاید ، مشکلی در جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های محصول مشاهده کرد ، مشکلی که شرکت های بزرگ منابع لازم برای حل آن را داشتند اما برای استارتاپ هایی مانند اسلاید دور از دسترس بود. این همیشه یک نقطه شیرین برای راه اندازی خدمات نرم افزاری است.
تا آن زمان ، اگر شرکتی از یک محصول تجزیه و تحلیل استفاده می کرد ، احتمالاً چیزی شبیه به Google Analytics یا Omniture بود که به منظور درک چگونگی دسترسی افراد به وب سایت شما و کارهایی که پس از ورود به آنجا انجام داده بودند ، بود. افرادی که مسئول محصولات دیجیتالی بودند ، نیازهای متفاوتی داشتند. آنها می خواستند ببینند مردم از چه ویژگی هایی استفاده می کنند ، مسیر آنها در محصول ، جایی که گیر کرده اند و چه زمانی آنطور که طراحی شده کار نمی کند. در حالی که هر دو رویکرد ممکن است جزء قابلیت استفاده داشته باشند ، ابزارهای تجزیه و تحلیل وب دارای هدف خاصی بودند که واقعاً برای تیم های محصول مناسب نبود.